کد مطلب:211031 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

پاسخ مسائل جواب استفتاها
یكی از طرق تعلیمات امام صادق علیه السلام این بوده كه در اطراف و اكناف ممالك اسلامی چون صیت شهرت علمی امام ششم رئیس علمی و روحانی خاندان اهل بیت عصمت و رسالت طنین انداز گردید مردم مسلمان مسائل حلال و حرام كه در درجه اول احتیاج آنها بوده می نوشتند و گاهی جمع می شد تا سی هزار مسئله یكی از معتمدین و موثقین رجال دانشمند را انتخاب می كردند و او را به نمایندگی حقیقی مردم حضور امام ششم علیه السلام می فرستادند تا او مسائل را بپرسد و جواب بگیرد و برگردد در روز معین كه بیشتر جمعه بوده مردم همه جمع شدند در صورت آزادی و پاسخ مسائل را او می گفت بدین طریق كه حدثنی جعفر بن محمد (ع) و اجتماع ملت به وظایف شرعی خود آشنا می شدند و اگر در محیط غیر آزادی بود مانند چند سال اخیر عمر امام جعفر صادق كه با منصور ملعون معاصر بودند باز همان یك مرد موثق و مورد اطمینان انتخاب می شد و چون اشخاص معروف و سرشناس را راه نمی دادند و در اطراف خانه و طرق و كوچه های منزل امام ششم جاسوسان و كارآگاهانی گذاشته بودند كه مانع ایاب و ذهاب به خانه امام صادق بشوند آن مرد علاقمند به مدینه می آمد به صورت خیار فروش دوره گرد یا طواف ماهی فروش و غیره درب خانه امام صادق می رفت پاسخ مسائل خود را می شنید و برمی گشت به مردم شیعه و هواخواهان او می رسانید - و كار را منصور چنان بر امام صادق تنگ گرفته بود كه در حیره و كوفه و بغداد چند سالی كه امام ششم را تحت نظر داشت تنها و ممنوع از معاشرت اجتماعی نمود دستور داده بود هر كس طالب علم و دانش است نزد ابوحنیفه برود كه مفتی دربار منصور شده بود و هر كس مسئله ی بپرسد یك درهم یا یك دینار به او بدهند و اگر بخواهد از امام صادق مسئله بپرسد باید یك دینار بگیرند برخی كه علاقمند بودند می رفتند به درس ابوحنیفه یك درهم یا دینار یا اشرفی را می گرفتند و سر راه به جاسوسان می دادند و می رفتند درب منزل امام ششم از او مسائل خود را می پرسیدند.

ساختمان خانه امام صادق علیه السلام هم طوری بود كه یك هشت بزرگ داشت و خنك بود امام در آن هشت می نشست و در خانه باز بود تا دانشجویان به صورت میوه فروش و طواف درب خانه می آمدند و مسائل خود را می پرسیدند این حیله را به منصور گزارش دادند و همیشه



[ صفحه 163]



عمال خلفا و حكام مانند كاسه داغ تر از آش بودند قرار شد هر كس به درس ابوحنیفه برود یك دینار بگیرد و اگر به درس جعفر بن محمد بخواهد برود دو دینار بدهد باز هم تشنه گان وادی فضیلت علمی به هر وسیله بود این وجه را تهیه می كردند و مسائل خود را جمع می كردند تا یك جا از امام ششم بپرسند - حتی گفته شد كه مقرر داشتند هر كس خواست به خانه امام برود باید چند ضربه شلاق هم بخورد باز هم راضی می شدند كه علم و دانش را از منبع اصلی خود كه متصل به سرچشمه وحی و الهام آسمانی است بگیرند.

با این همه مشكلات مردم به انواع حیل وسیله برمی انگیختند تا علم را از سرچشمه بردارند و اكنون برای نمونه یك دسته از آن مسائل را كه پاسخ گرفته اند به نظر خوانندگان می رسانیم.

كلینی در كافی از حبیب خثعمی روایت می كند كه ابوجعفر منصور نامه ای به محمد بن خالد عامل خودش در مدینه نوشت كه مردم مدینه را وادار كرد این پنج مسئله را از امام صادق بپرسند! از زكوة در نصاب دویست چرا وزن هفت مثقال است در حالی كه زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نبود.

او هم جمعی را گماشت تا از عبدالله بن حسن و جعفر بن محمد علیه السلام بپرسند - عبدالله هم گفت از امام صادق بپرسید رفتند حضورش پرسیدند فرمود.

قال (ع) ان رسول الله جعل فی كل اربعین اوقیه اوقیه فاذا حسب ذلك كان علی وزن سبعه و قد كانت علی وزن سته فكانت دراهم خمسة دوانیق

فرمود پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در حكم شرع برای هر چهل اوقیه یك اوقیه كه وزن وكیل آن عصر بوده زكوة معین كرد و چون حد نصاب چهل را تا 200 حساب كنید شش اوقیه و پنج دوانیق (دوانیق كمتر از فلس می باشد) می شود و لذا به احتیاط گفته شد كه هفت اوقیه برای زكوة 200 اوقیه داده شود.

عبدالله دلیل خواست امام علیه السلام فرمود از صحیفه مادرت استفاده كردم - محمد بن خالد كه خبر پاسخ مسائل را شنید صحیفه فاطمیه را خواست حضرت فرمود آن بكار شما نمی آید زیرا نمی توانید بخوانید اگر هم بخوانید از آن چیزی نمی فهمید چه آن مخصوص ما خاندان ولایت است كه علم آن را فقط به ما عنایت فرموده است عامل مدینه برای منصور جریان را نوشت را و گزارش داد كه علم این مسائل جز نزد جعفر بن محمد نیست.



[ صفحه 164]



ابونعیم نقل می كند كه از امام صادق علیه السلام پرسیدند چرا خداوند ربا را حرام كرد؟

قال (ع) لئلا یتمانع الناس المعروف برای آن كه مردم راه زندگی را فراموش می كنند و در تولید و مصرف دقت صرف نمی شود استعدادها و لیاقت ها و جربزه ها خفه می شود.

آبی در نثر الدرر نقل می كند كه از امام صادق پرسیدند لم صار الناس یكلبون فی ایام القلاء علی الطعام و یزید جوعهم علی العاده فی الرخص

قبلا باید بگوئیم چنانچه در كتاب امام محمد باقر علیه السلام اشاره شد زمان آن حضرت یك گرانی و قحطی عجیبی در مدینه رخ داد كه در تاریخ اسلام هم در زمان عمر بن عبدالعزیز هم نوشتیم و در زمان امام صادق دامنه گرانی ادامه یافت به اضافه كه یك و باء و طاعونی در اثر همان قحطی كه معمولا متعاقب هر قحطی یك وباء و طاعونی هست رخ داد و موجب این سئوال شد - گفتند چرا ایام قحطی و گرانی مردم مرض و جوع و ولعشان بیشتر می شود؟

فرمود لانهم بنو الارض فاذا قحطت قحطوا و اذا احضبت احضبوا از غرائز طبیعی است كه الانسان حریص علی منع فرمود وقتی زمین گیاهی نداد و قحطی شد و آنچه دانه داشت در زیر خاك پنهان كرد و نگاهداشت مردم هم آنچه دارند از ترس یا حرص و ولع پنهان می كنند و نگاه می دارند و چون فراوان شد دیدند زمین ها سرسبز است همه چیز هست آنها هم هر چه دارند برملاء در دسترس همه می گذارند - و مرد مسلمان كسی است كه در هنگام تنگدستی آنچه دارد با برادر مسلمانش به مواسات و مساوات برگزار نماید تا خداوند او را با فزونی نعمت خود مفتخر فرماید.

پرسیدند لم سمی بیت العتیق چرا خانه خدا را كهنه خانه می نامند.

قال (ع) لان الله اعتقه من الطوفان فرمود عتق به معنی كهنه تنها نیست بلكه به معنی آزاد شده هم هست و چون این خانه را خداوند از طوفان آزاد فرمود.

پرسیدند از فضیلت امیرالمؤمنین كدام مهمتر است كه هیچ كس در آن شركت نداشته.

فقال (ع) فضل الاقربین بالسبق و سبق الا بعدین بالقرابه

فرمود نزدیكترین افراد از جهت قومیت پیغمبر مانند عموهای او دورترین افراد به اسلام شدند و او به سبقت خود در دین نزدیكترین افراد به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم گردید - و همین سابقه



[ صفحه 165]



تقرب موجب افتخار او شد كه احدی بر او سبقت نداشت و وفادار به سابقه پیمان و بیعت نگردید و این بزرگترین فضیلت شخصیت علی بن ابیطالب است.